بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا, از تو می خواهم- نه مثل مختار بعد از واقعه..
نه مثل حر در میان واقعه..
که مثل عباس در تمام واقعه ,
یار و یاور کسی باشم که به انتظارش ایستاده ام
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا, از تو می خواهم- نه مثل مختار بعد از واقعه..
نه مثل حر در میان واقعه..
که مثل عباس در تمام واقعه ,
یار و یاور کسی باشم که به انتظارش ایستاده ام
بسم الله الرحمن الرحیم
Holy Prophet Muhammad ibn Abdullah (peace be upon him and his family) |
||||
Name: | Muhammed ibn Abdullah | |||
Titles: | Al-Mustafa, Al-Amin, Ar-Rasool | |||
Kuniya: | Abul Qasim | |||
Birthdate: | Friday, 17th of Rabiul-Awwal, 52 B.H. in Mecca | |||
Father: | Abdullah ibne Abdul Muttalib (peace be upon him) | |||
Mother: | Amina binte Wahab | |||
Died: | Date: | Monday, 28th Safar, 11 A.H. | ||
Place: | Madina, Arabia | |||
Age: | 63 years | |||
Buried: | Madina, Arabia in his house adjoining the mosque |
(The Birth of Muhammad, the Prophet of Islam (S.A
Muhammad (S.A.) opened his eyes to the world on the 17th of Rabi' al-awwal of the 53rd year before the Hijrah (570 A.D.). His father, 'Abdullah, was from the family of Hazrat Isma'il, and had died before he could see his son. His mother was one of the most pious women of that time. Muhammad (S.A.) was entrusted to a virtuous woman called Halimah, who suckled him and nursed him. One day, Muhammad (S.A.), who had not yet reached the age of four years, asked Halimah if he could go into the desert with the other boys... Halimah said: "I bathed Muhammad an anointed his hair with oil. I put collyrium on his eyes and hung a Yemenite stone on a string and put it round his neck so that no harm could come to him from the spirits of the desert. But Muhammad tore the stone from his neck and said, 'Don't worry about me.
My God is taking care of me!"' So we see that from childhood he was the object of God's favour and grace, and was always guided by Divine power and help in works that were in their right time and place. Muhammad's behavior and speech in childhood were such that everyone's attention was attracted. In his youth, also, he was far from that which tainted those people in his environment. He took no part in their riotous poetry gatherings
.
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز پیش ایمیلی برای من آمد که شاید برای شما هم آمده باشد...
برای من قابل توجه بود و خواستم با دوستان در میان بگذارم
هر چند که خود رعایت می کنید ان شاء الله
به نام ائمه به کام دشمنبه نام خداسلام دوستانیک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایهی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود، بدون تعارف
به نظرتون چرا دیگه هیچ کس حاضر نیست که اسم بچهاش رو «غضنفر» بذاره؟! (غضنفر: شیر، مرد با صلابت، شجاع؛ از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام).بله، چون به مرور زمان اینقدر توی جوکهامون لقب غضنفر رو مسخره کردیم که میترسیم وقتی بچهمون بزرگ بشه همه بهش بخندنچرا بعضیها به نامهای مبارک امامان نهم و دهم علیهما السلام، میخندن؟!چون هرجا معتادی بود اسمش رو میذاشتیم «نقی» (= پاکیزه و تمیز) یا «تقی» (آتقی) (= با تقوا و پرهیزگار) و اصلا هم حواسمون نبود که چه میکنیماگر تونستید به من بگید که چرا به اجناسی که از مد افتاده میگیم «جواد» (به آدم پرت میگیم جواتی)؟!!! مگه بین «جواد = بخشنده و با سخاوت» و از مد افتادن یک جنس رابطهای هست؟چه کسی اولین بار جوکهای اصغری و اکبری رو ساخت؟ منظورش چی بود؟ و... ما چرا حساسیت نشان ندادیم؟شاید دقت نکرده باشید؛ مدتی داشتند در جوکهای ترکی، کنیه «ابوالفضل» را وارد میکردند...شما را به خدا و خواهش میکنم اگه میکردید، دیگه این کارها رو نکنید که بقیه هم جرأت نکنند که مقدّسات را مسخره کنند و هرکس هم این کار رو کرد لااقل یه تذکر زبانی مؤدبانه بدید (جوک، علیه قومیتها اشکال شرعی داره چه برسه که اسامی والقاب ائمه هم درش گنجونده بشه).حالا هم اگه قبول دارید که این کارها اشتباه بوده و اگه خجالت نمیکشید از اینکه بقیه بهتون بگن اُمّل، این ایمیل رو برای دوستاتون بفرستید،بدون اینکه بعضی از ایمیلهای دوستاتون رو از فهرست خارج کنید!!!!و1. اگه ایمیل یا پیامکی حاوی این اسامی مقدس بود، فروارد نکنیم و یا اسامی رو حتما تغییر بدیم و به فرستنده هم به بهترین زبان، تذکر بدیم.2. اگر در جمعی بودیم که کسی با این کلمات جوکی تعریف کرد یا به نحو بدی از این اسامی استفاده کرد، واکنش ما با دیگران متفاوت باشه، طوری باشه که گوینده متوجه بشه ما از این کار خوشمان نیامد و این کار درست نیست.ممنون که وقت گذاشتید و اندیشه کردید؛ با رعایت این نکته ساده، شاید چند سال دیگه خبری از این استهزاء (القاب ائمه) نباشه. ان شاء الله.وحرف آخـر:فرق اروپاییهایی که کاریکاتور رسول خدا وائمه رو میکشن، با مایی که القاب آنها را در جوکهایمان استفاده میکنیم چیه؟__
In the name of Allah
Ashoura
The tenth day
For so many reasons such as honesty, Justice, Courage, and trying to revival the real Islam and hadrat Mohammad’s way and manners our Imams were killed and murdered, and Imam Hussein (AS) is one of our Imams who has been killed in a very unfair war, actually he was travelling from Mecca to Kufe with his family and they were going there just because Kufe people wanted them to go, they wrote so many letters and invited Imam Hussein to Kufe, they wrote him that they want him and his leadership and his Justice and they were sorry about their past behaviors, because of their letters and their insisting Imam Hussein has accepted to go
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابطالب علیه السلام
وقتی دستان ما شیعیان در هم گره می خورد و هم صدا می خوانیم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابطالب علیه السلام عشق علی (ع) از دستی به قلبی و از قلبی به دستی دیگر می جوشد, در آن لحظه یکی می شوییم و دور از همه ی تفاوتهایمان , همه ی آن تفاوتهایی که وقتی هستند و وقتی آنها را می بینیم از هم دوریم و گاهی یادمان می رود این روزهای خوب را ,روزهای یکی شدن و پشت هم بودن را,کاش یادمان بماند این روزی که عشق علی (ع) ضربانمان را یکی کرد ... شیعه باشیم و باشیم برای هم ,برای غم هم,برای مشکلات هم و برای ضعفهای هم.
ای کاش غرور و جهل را خاک کنیم و یار هم شویم, آن طور که شایسته ی شیعه علی (ع) است..که اگر شیعه بودیم و یار بودیم یارمان در غیبت نبود و اگر شیعه بودیم و پشت هم بودیم یهود در دنیا جولان نمی داد,و اگر برخی مان واقعا شیعه بودیم حرف از تسلیم و سازش با شیطان بزرگ را نمی زدیم.. و به دشمنان خدا و دین خدا چشم اعتماد و یاری نداشتیم که دیدیم و کشیدیم خفت این رفتارهای ضد شیعی را و ما را بس است...
بیدار شویم .. به نام علی (ع) پیمان ببندیم به این شب و روز آسمانی قسم یاد کنیم که شیعه می شویم , یکی می شویم مانند دستهای به هم گره خورده امروزمان...تا یار نباشیم یار نمی آید ..تا ظلم را می بینیم و سکوت می کنیم منجی نمی آید,تا در کار هم گره می اندازیم گره گشایی نخواهد بود ,تا فریاد مسلمانان و مظلومان جهان را لبیک نگوییم او به ما نگاه هم نمی کند...تا اشک های کودکان سوری جاریست من شیعه تو نیستم علی(ع) ,تا آه مردم میانمار در زمین و زمان می پیچد شرم دارم بگویم مرد مردان مولای من است...مرا چه به شما آقا...نام شیعه بر دوشم سنگین است از بس که دورم از این رویا....
.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی النقی (ع)
ای کاش کبوتر حرم سامرا شوم
(life of Imam Hadi (AS
Ali b. Muhammad al-Hadi (a.s) is the tenth Shi‘a Imam. His father was Imam Muhammad b. Ali al-Jawad (a.s) and his mother was a woman named Sumanah
He was born in the village of Sarya on the outskirts of Madinah in the month of Rajab 212/827. Historical sources describe Imam al-Hadi (a.s) as being of medium height and having a very dark complexion, similar to his father Imam al-Jawad (a.s) and grandfather Imam al-Ridha (a.s
Imam al-Hadi (a.s) had to bear great responsibilities at a very young age due to the fact his father Imam al-Jawad (a.s) was summoned to Baghdad from Madinah when Imam al-Hadi (a.s) was no older than six years old. While his father was in Baghdad, Imam al-Hadi (a.s) took his place in Madinah, running his affairs. Less than a year later his father died, leaving him to assume the position of Imamate.
Imam al-Hadi (a.s) was a very humble man. His wealth of knowledge and great social standing increased his popularity among lay people, who believed that he truly reflected the behavior encouraged by Islam.
Al-Hasan b. AlI b. AbI Hamza narrates
In the name of Allah
?How did you spend your summer
How did you spend your summer? This is the question we had been asked at the first day of school when we were little, and now I’m thinking of those days and my beautiful summers and the peace that we had on those times, when I was born the war between Iraq and Iran was just over, so I didn't experience that Tragic Condition and I grew up in Secure and safe condition
Many people of my country had been martyred and sacrificed their lives on that war in order to keep their country and beliefs safe, they defended their homeland and Islam against Iraqis and their supporters such as USA, UK, and some other countries
One of my uncles who had 4 little children was a doctor and he went to the front for help and had been martyred back then and two of them were injured, they gave up their lives and dreams that they had a head of them in order to bring us peace
I had a peaceful life and 25 wonderful summers and I know I owe it to those defenders and I will always respect them, now that this summer is going to be over I’m thinking of Syrian and Iraqi children, we should ask them that how did they spend their summers.the world is still going on Unfair and many youth should martyr for their Beliefs and freedom
ترجمه را در ادامه مطلب بخوانید: