بشارت

عشق در راه است....

بشارت

عشق در راه است....

نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبدالجبار کاکایی» ثبت شده است

۰۵
مرداد

 از پدرم اسمش و...

 

از پدرم اسمشو یاد گرفتم

وقتی چشام به روی دنیا وا شد

هنوز تو قنداقه بودم,یا علی

گفت و منو بفل گرفت و پا شد

 

تو عالم بچگی و سادگی

وقتی غمی دنیامو تاریک می کرد

پدر می گف یا علی و پا می شد

منو به آسمونا نزدیک می کرد

 

زمزمه ی یا علی و یا علی

از رگ مادر توی خونم می ریخت

شبای تشنه وقتی شیرم می داد

طعم علی روی زبونم می ریخت

 

علی کلید خونه خدا بود

قفل دل شکسته رو وا می کرد

علی مث فرشته های معصوم

با گریه دنیا رو تماشا می کرد

 

ماه شبای مشق بچگی هام

عکس علی بود که تو چشمه می ریخت

وقتی علی رو می نوشتم رو خط

نام علی برام کرشمه می ریخت

 

بچگیام عمریه رفته از یاد

با این که از غصه دارم تا می شم

دخترمو وقتی بغل می کنم

بازم می گم یا علی و پا میشم

 

عبدالجبار کاکایی

 
کاش شیعه تو باشیم یا علی..... یا مولا تا مهدی تان نیاید شیعه یتیم است...یتیم نوازی کنید ....گاهی نگاهی...

 
 
(Ali Ibn Abi Talib (AS

 

The commander of faithful, the father of eloquence, the caretaker of the orphans, the shelter of the needy and the perfect of all humans after Holy Prophet Muhammad (saw). Born in the House of Allah, Holy Kaaba, and martryed in the House of Allah, Masjid-e-Kufa. He died on the 21st day of Ramadan 40 A.H. and buried in Najaf al-Ashraf (Iraq

  • هدی منتظر