بشارت

عشق در راه است....

بشارت

عشق در راه است....

نویسندگان

ماجرای سینما و سبد کالا

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۱۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


برو بابا سبد کالات رو بگیر,تو رو چه به سینما




 دیروز یعنی 18بهمن ماه ,سینمای پردیس ملت 3 محل اکران فیلم چ ساخته آقای حاتمی کیا بود.  من و همسرم و عده ای از دوستان از آنجایی که بلیط از قبل تهیه نکرده بودیم زودتر به سینما رفتیم تا در صف خرید بلیط آزاد بایستیم,ساعت اکران فیلم 8شب بود و ساعتی که ما وارد سینما شدیم ,ساعت 2 بعد از ظهر بود,با خودمان گفتیم روز جمعه است و احتمال زیاد متقاضیان تهیه بلیط آزاد بیشتر از روزهای دیگر خواهند بود,بنابر همین احتمال بود که ساعت 2 خودمان را به ملت 3 رساندیم.روی گیشه کاغذی چسبانده بودند و روی آن نوشته شده بود در این سینما بلیطها از قبل پیش فروش اینترنتی شده ولی بخشی هم به صورت آزاد فروخته می شود که راس ساعت شروع فیلم فروخته خواهد شد.بعد از پرس و جو متوجه شدیم چون خیلی زود آمدیم هنوز صفی برای فیلم چ تشکیل نشده ,بعد از نیم ساعت آقایی آمدند و اعلام کردند که کسانی که برای تهیه بلیط فیلم چ آمده اند یک صف تشکیل بدهند,ما نفرات اول صف شدیم و من دقیقا نفر اول صف بودم.ساعت 3 بود و هنوز کسی جز ما در صف نبود ,رفته رفته مردم آمدند و صف طویل و طویل تر شد و از بس جواب مردم را داده بودم دیگر انرژی برایم نمانده بود و این از معایب نفر اول بودن است.هر کس می رسید می پرسید این صف چه فیلمی است؟خلاصه ساعت شد 4,شد5,شد 6 ,شد7 و ما همچنان در صف و در حال پاسخگویی...

صف های کنار ما که برای فیلم های ساعت 6و 7 تشکیل شده بود می رفتند داخل و ما همچنان منتظر بودیم.ساعت 5 آقای هنرپیشه X را دیدیم که به دنبال فیلم طبقه حساس میگشت و افراد گیشه ایشان را به ملت 2 راهنمایی کردند,خواهر من هم در ملت 2 در صف فیلم طبفه حساس بود که بعدا فهمیدیم بلیط به آنها نرسیده چرا که نفر اول صف که گویا همان جناب آقای هنرپیشه X بودند 25 نفر همراه خودشان به داخل بردند... حالا راست و دروغش با ما نیست بگذریم و برگردیم ملت 3 و صف طویل فیلم چ ,ساعت 8 شد و همان آقایی که ما را به صف کرده بودند آمدند و گفتند صف را مرتب کنید که گیشه الان باز می شود ما همه خسته  ولی مشتاق به طناب جلوی راهرو گیشه نگاه می کردیم که کی برش می دارند که ناگهان شخص مسنی از پشت گیشه آمد و فریاد زنان گفت دیگر بلیط آزاد در این سینما نمی فروشیم و داد و بیداد کنان به مردم توهین می کرد و هر چقدر دلیل را جویا شدیم و گفتیم پس چرا روی این برگه نوشته اید که می فروشید و چرا فیلم های قبلی را فروختید جواب درست و حسابی به مردم نداد و حدود 200 نفر انسان با شخصیت و اهل فرهنگ این مملکت را تحقیر کرد و بی جواب گذاشت و ذره ای برای وقت از دست رفته و خستگی ما ارزش قایل نشد که بخواهد حتی یک عذرخواهی ساده انجام دهد.

مردم عصبی و خسته بودند و از هر کس می پرسیدی چرا بلیط نمی فروشید مگر 20% از بلیطها برای خریداران آزاد نیست؟جوابی نمی دادند و گردن همدیگر می انداختند.القصه عده ای از مردم برای اعلام اعتراض خود جلوی سالن نمایش فیلم چ رفتیم و با ادب و احترام از مامور جلوی در ماجرا را جویا شدیم و او گفت من کاره ای نیستم ولی سالن پر است.من از او پرسیدم سالن چطور پر شده من نفر اول صف بودم که حتی به من هم بلیط نفروختند..پس چطور این سالن پر شده؟یکی از بین جمعیت گفت خانواده آقای ایکس را دیده که داخل شدند و بدون بلیط در حال تماشای فیلم هستند و حق ما را ضایع کرده اند.مردم برای اعلام اعتراض روی زمین نشستند.یک نفر که بیش از دیگران اعتراض کرد را با دو مامور بردند و اکثر جمعیت را با فرستادن به سالن نمایش فیلم کلاشینکف دست به سر کردند و ما ماندیم و حدودا 10 نفر دیگر.برای خواباندن ماجرا سانس فوق العاده ای برای ساعت 11.5 گذاشتند ولی این جواب حق ضایع شده ما نبود,جواب تحقیر و وقت تلف شده ما نبود..با همسرم  برای صحبت و اعلام نارضایتی از این توهین به دفتر مدیر جشنواره جناب میرزایی رفتیم داخل که شدیم دیدیم همهان آقای مسنی است که در اول کار به مردم توهین کرد و بلیط نداد,همسرم از او پرسید چه چیزی تغییر کرده که حالا می توانید بلیط بفروشید و سانس فوق العاده می گذارید در حالی که خودتان گفتید در این سینما دیگر بلیط آزاد فروخته نمی شود؟آیا آشنا هایتان داخل شدند حالا نوبت به ما رسیده؟او در جواب گفت برو بیرون همسرم پرسید چرا ؟اگر نروم چه می کنید مامور خبر می کنید؟او در جواب در مقابل دیگر همکارانش که در میان آنها یک خانم هم بود کتش را به صورت کاملا لاتی کنار زد و گفت مامور نمی خواد خودم میزنمت مرتیکه.من ترسیده بودم و ناراحت از این همه بی ادبی یک مسئول فرهنگی کشورم.او به همسرم گفت هر کاری دوست داریم می کنیم برو خدات رو شکر کن که سانس فوق العاده براتون گذاشتم.همسرم گفت این سانس فوق العاده شما مثل فحش می مونه برای ما.ما میخواهیم بدونیم کی به جای ما اون تو نشسته و کی به اونها بلیط فروخته شد که ما ندیدیم و حتی عده ای هم با بلیط اومدند و جای آنها کس دیگری نشسته بود این از ما بهتروون کیا هستن؟و اون آقا گفت برو بابا سبد کالات رو بگیر تو رو چه به سینما...

دیشب شنیدم این آقا استاد دانشگاه هستند,بیچاره اون دانشجو هایی که این چنین اساتیدی دارند..وقتی کسی که باید فرهنگ و هنر را ارتقا بده این بیان و رفتار رو داره و هیچ کس سر جای خودش نیست اوضاع از این بهتر نمی شه, وقتی وزیر  پیشنهادی و رای اعتماد نیاورده آموزش و پرورش را به راحتی می گذارند رئیس میراث فرهنگی و کلی اتفاقات مشابه و از این دست مشخصه یک انسان بی فرهنگ  هم میشه از مسئولین فرهنگی...حتی نمی دونم باید برای کی متاسف باشم...؟؟؟!!!! مردیم از این همه تدبیر و امید به خدا

نظرات  (۱۲)

  • پوریا رودبارانی
  • سلام خیلی جالب بود احسنت
    خدا بخیر کنه
    ببین چی بشه اون درسی که اون استاد بخواد ارائه بده

  • تک تیرانداز
  • من فقط میتونم بگم متأسفم و نمیدونم که برای کی باید تأسف خورد.
    اسم هارا بگین که آبروشان برود و مردم بدانند که حق و ناحق کیست!
    پاسخ:
    این آقایون ایکس انقدر سرشناسند که آوردن اسمشون فکر کنم عواقبی داشته باشه.دیشب ولی وزیر بهداشت با خانوادشون برای دیدن فیلم شیار 143 اومده بودند و بلیط داشتند و نرمال در صف سالن ایستادند.هر چند دیشب هم داستان داشتیم و دوباره بلیط آزاد نمی فروختند و تا خواستیم اعتراض کنیم از ترس آبروشون جلوی وزیر راهمون دادند داخل سالن,البته این بی بلیط راه دادن ها سیاستی برای کاهش رای مردمی فیلم شیار هم هست که انصافا فیلمی ارزشی و زیبا بود از نظر من و به دنبال ضایع کردن حق این فیلم هستند

    سخنرانی سلمان حدادی(مولوی وهابی شیعه شده) " خطر وهابیت "

    http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9335

    مانور دیدنی رزمندگان حزب الله :

    http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9337

    انیمیشن بسیار زیبای گزینه های روی میز:

    http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9338

  • پوریا رودبارانی
  • آپ کردم با مطلبی در خصوص فرزند بیشتر زندگی بهتر . سر بزنید و فیض ببرید
  • فدایی سید علی
  • با مطلبی با عنوان اهدای سبد کالا به روز هستم...اگه به غیرتتون برخورده نشر دهید
  • تک تیرانداز
  • سلام.
    "خط قرمز" طرح و پوستری جدید از تک تیرانداز.
    لطفا با نظرات و پیشنهادات و انتقادات مرا یاری فرمایید.
    منتظر حضور گرمتان در سنگر تک تیرانداز هستم.
    یا علی
  • گروه فرهنگی هنر تهاجم
  • با سلام و عرض ادب.

    من یکی از طرفداران وب شما هستم و لذا از شما خواهش می کنم به وب ما هم سری بزنید و ما را از نظراتتون آگاه کنید.

    با تشکر
    گروه فرهنگی هنر تهاجم


    سلام، مایل به تبادل لینکید بسم الله 
    ما شما رو لینک کردیم ..
    یا حق
  • طلبه جهادگر
  • خیل جالب و تاسف بار و البته کار شما بسیار تحسین برانگیز بود
    خدا قوت...
    ******
    این چند روز همش صدای پیرمرد روستایی توگوشم می پیچه، از پشت تلفن می گفت:
    حاج آقا چراغ مسجدمون خاموشه، حضرت زهرا هم اینجا غریبن طلبه ها کی میان!؟
    دیدن عکس های ناب و زیبا از جهادی طلاب و توضیحات اردو نوروز 93 در:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی